به گزارش مشرق، چند روز قبل زنی در تهران به اداره پلیس رفت و از سرقت پولها و طلاهایش شکایت کرد.
شاکی در توضیح ماجرا گفت: خانهام در شهرکغرب است و وضع مالی خوبی دارم. چند روز قبل برادرزادهام که دختر ۱۴سالهای به نام ترانه است مهمان خانه ما شد. برادرم و همسرش مدتی است با هم اختلاف دارند و از هم جدا زندگی میکنند و ترانه هم با پدرش زندگی میکند. ترانه کمی افسرده شدهبود که پدرش او را پیش من فرستاد تا چند روزی مهمان ما باشد و حال و هوایش عوض شد.
امروز صبح وقتی از خواب بیدار شدم خبری از ترانه نبود و هر چقدر صدایش زدم جواب نداد که متوجه شدم ساکش را جمع کرده و از خانهام بیرون رفتهاست. سپس با تلفن همراهش تماس گرفتم که باز هم جواب نداد و بلافاصله موضوع را به پدرش خبر دادم.
وی ادامه داد: درحالی که نگران ترانه بودم و وسایل خانه را مرتب میکردم تا بیرون بروم و از او خبری بیابم متوجه شدم اتاقم بههم ریختهاست که مشکوک شدم و به محل نگهداری طلاها و پولهایم رفتم. وقتی کمدم را باز کردم شوکه شدم، چون همه طلاهایم شامل دستبند، گردنبند، گوشواره، سهسکه عتیقه قدیمی و ۵میلیون تومان پول و گوشی گرانقیمتم از داخل آن سرقت شده بود.
من احتمال دادم که دختر برادرم اموالم را سرقت کرده و از خانهام گریخته است.
با شکایت زن پولدار پرونده به دستور قاضی محمدرضا صاحبجمعی برای رسیدگی در اختیار تیمی از کارآگاهان پلیسآگاهی قرار گرفت.
آشنایی اینستاگرامی
مأموران پلیس در نخستین گام دوربینهای مداربسته نزدیک خانه شاکی را بررسی کردند که مشاهده کردند ترانه روز حادثه در حالی که ساکی همراه دارد سراسیمه از خانه عمهاش خارج و داخل خیابان سوار خودروی سواری میشود که مشخص است از قبل منتظرش بودهاست.
از سوی دیگری مأموران پلیس در تحقیقات فنی دریافتند ترانه از مدتی قبل از طریق اینستاگرام با پسر جوانی به نام شاهین ارتباط دوستانه بر قرار میکند و هر روز هم تلفنی و پیامکی با هم ارتباط داشتهاند. بررسی پیام و تلفنهای ترانه حکایت از آن داشت که شاهین او را تشویق میکند، اموال عمهاش را سرقت کند تا با پول آن با هم ازدواج و زندگی مشترکشان را آغاز کنند.
بررسی پلاک خودروی سواری که روز حادثه ترانه سوار آن شدهبود، نشان داد خودرو متعلق به شاهین است و بنابراین مأموران پلیس شاهین را تحت تعقیب قرار دادند تا اینکه وی را صبح دیروز شناسایی کرده و به دام انداختند، اما اثری از ترانه پیدا نکردند.
معمای سرنوشت ترانه
متهم پس از انتقال به اداره پلیس به جرم خود اعتراف کرد، اما مدعی شد که از سرنوشت ترانه بیخبر است.
وی در ادعایی گفت: مدتی قبل در اینستاگرام با ترانه آشنا شدم. او همراه پدرش زندگی میکرد و به نظر میرسید که کمبود محبت دارد. رابطه دوستانه ما تلفنی و پیامکی ادامه داشت که به او پیشنهاد ازدواج دادم و بعد از آن هم گاهی در بیرون یکدیگر را میدیدیم.
او به من گفته بود که عمه پولداری دارد تا اینکه چند روز قبل از حادثه ترانه به من گفت که مهمان خانه عمهاش است. ترانه دوست نداشت به خانه پدریاش برود و دوست داشت هر چه زودتر با من ازدواج کند، اما ما پولی نداشتیم که تصمیم گرفت طلاها و اموال قیمتی عمهاش را سرقت کند و بعد از اینکه فروختیم با پول آن زندگی تازهای را شروع کنیم.
آن روز او تلفنی با من صحبت کرد و قرار شد به جلوی خانه عمه اش بروم و منتظر او باشم. وقتی از خانه آنها بیرون آمد گفت که طلاها و اموال عمهاش را سرقت کرده است که با هم به خانه ما رفتیم. چند روزی او در زیر زمین خانه ما زندگی میکرد که متوجه شدم مأموران پلیس در تعقیب او هستند و از او خواستم از خانه ما برود و به او گفتم وقتی آبها از آسیاب افتاد من به سراغش میروم و الان از آن روز از او بیخبر هستم.
پس از اعتراف متهم، بررسیهای مأموران پلیس نشان داد شاهین به ترانه پیشنهاد سرقت و دختر ۱۴ساله را به بهانه ازدواج فریب داده است و ترانه هم پس از سرقت طلاهای سرقتی را در اختیار شاهین قرار داده و شاهین هم با کمک خانوادهاش فروخته است.
از آنجایی که احتمال میرود برای ترانه اتفاق ناگواری رخ داده باشد، متهم به دستور بازپرس جنایی برای بازجویی فنی در اختیار کارآگاهان پلیس آگاهی قرار گرفت تا راز معمای گمشدن دختر ۱۴ساله بر ملا شود.
منبع: روزنامه جوان